افسردگی اساسی (MDD) در DSM-5 | علائم، ملاکها و تشخیص
آیا دچار علائم افسردگی هستید؟
با انجام تست آنلاین افسردگی بک (BDI-II) بهصورت رایگان، شدت علائم خود را بسنجید و گزارش روانسنجی اختصاصی دریافت کنید.
افسردگی اساسی (Major Depressive Disorder) یکی از شایعترین و ناتوانکنندهترین اختلالات خلقی است که با دورههایی از خلق افسرده یا کاهش محسوس علاقه و لذت (بیلذتی) بهمدت حداقل دو هفته مشخص میشود. طبق معیارهای راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5)، تشخیص این اختلال مستلزم وجود دستکم پنج علامت از میان نه معیار تعریفشده در طول یک دوره دو هفتهای است؛ بهشرطی که یکی از این علائم، خلق افسرده یا بیلذتی باشد. سایر علائم میتوانند شامل اختلال در خواب، تغییرات اشتها و وزن، احساس گناه مفرط یا بیارزشی، اختلال تمرکز، کندی یا بیقراری روانحرکتی، و افکار مرگ یا خودکشی باشند.
بر اساس گزارشهای سازمان جهانی بهداشت، شیوع دورهای این اختلال در جمعیت عمومی بین ۵ تا ۷ درصد تخمین زده میشود. افسردگی اساسی میتواند عملکرد تحصیلی، شغلی، روابط بینفردی و کیفیت کلی زندگی فرد را بهطور چشمگیری مختل کند. مداخله زودهنگام، همراه با رویکردی تلفیقی از درمانهای دارویی (مانند مهارکنندههای بازجذب سروتونین یا سروتونین–نوراپینفرین) و رواندرمانیهای ساختاریافته (مانند رفتاردرمانی شناختی یا درمان میانفردی)، مؤثرترین مسیر برای بهبود علائم و پیشگیری از عود به شمار میرود.
۱. تعاریف و مفاهیم
تعریف عملیاتی
بر اساس DSM-5، افسردگی اساسی عبارت است از بروز دستکم پنج مورد از نشانههای مشخص شده طی یک دوره دوهفتهای، بهگونهای که این علائم موجب اختلال بالینی قابلتوجه در عملکرد اجتماعی، شغلی یا سایر زمینههای مهم زندگی فرد شوند. از میان آن پنج نشانه، دستکم یکی باید «خلق افسرده» یا «کاهش شدید علاقه و لذت (بیلذتی)» باشد.
معادلهای بینالمللی
-
DSM-5: Major Depressive Disorder
-
ICD-11: Depressive episode (کد 6A70)
جایگاه در طبقهبندی روانپزشکی
این اختلال در فصل «اختلالات خلقی» (Mood Disorders) DSM-5 جای دارد و به دلیل شیوع بالا و پیامدهای اجتماعی ـ اقتصادی قابلتوجهش، سهم چشمگیری از بار بیماریهای روانی را در سطح جهانی به خود اختصاص داده است. تشخیص و درمان سریع MDD میتواند از پیامدهای مخرب بلندمدت جلوگیری کند.
۲. اپیدمیولوژی و شیوع
مطالعه الگوهای عینی شیوع و فراوانی MDD در جمعیت به تعیین اولویتهای بهداشتی و تدوین سیاستهای سلامت روان یاری میرساند.
-
شیوع نقطهای (Point Prevalence): تقریباً ۵–۷ درصد از جمعیت عمومی در یک بازه زمانی معین (World Health Organization, 2021).
-
شیوع دورهای یکساله (Annual Prevalence): حدود ۸–۱۰ درصد از افراد بالغ در سال (National Institute of Mental Health, 2020).
-
تفاوت جنسیتی: شیوع افسردگی اساسی در زنان تقریباً دو برابر مردان است (زنان ~۸ درصد؛ مردان ~۴ درصد) (WHO, 2021).
-
گروه سنی پرریسک: اغلب اپیزودهای اولیه MDD در دهه دوم تا اوایل دهه سوم زندگی (۱۸–۲۵ سال) بروز مییابند، هرچند امکان آغاز در هر سنینی وجود دارد.
-
نیروهای اجتماعی–اقتصادی: افراد دارای سطوح پایین درآمد یا تحصیلات کمتر، بهطور معنیداری ریسک بیشتری برای ابتلا دارند (Smith و همکاران، ۲۰۱۹).
یادداشت:
مطالعات دوقلوها نشان دادهاند که ضریب ارثی (heritability) افسردگی اساسی در حدود ۳۷–۴۵ درصد برآورد میشود و سابقه خانوادگی مثبت ریسک ابتلا را بهطور قابلتوجهی افزایش میدهد (Sullivan و همکاران، ۲۰۱۸).
۳. پاتوژنز و عوامل خطر
نظام جامع درک مکانیسمهای زیستی، روانی و اجتماعی پشتوانۀ علمی تشخیص دقیق و انتخاب مداخلۀ مناسب را فراهم میکند.
۳.۱. عوامل ژنتیکی و زیستی
-
ژنتیک: مطالعات بر روی دوقلوهای همسان و ناهمسان بیانگر نقش برجسته فاکتورهای ژنتیکی در بروز MDD است؛ برآورد شده ضریب ارثی در محدوده ۳۷–۴۵ درصد قرار گیرد (Sullivan و همکاران، ۲۰۱۸).
-
اختلال در نورترانسمیترها: کاهش سطح سروتونین، نوراپینفرین و دوپامین در دستگاه عصبی مرکزی با ظهور علائم افسردگی در ارتباط است (Mayo Clinic, 2020).
-
محور HPA و کورتیزول: پاسخ بیشفعال محور هیپوتالاموس–هیپوفیز–آدرنال (HPA) منجر به افزایش مزمن کورتیزول میشود که در نهایت به آسیب سلولهای هیپوکامپ و اختلال در تنظیم خلق میانجامد.
-
تغییرات ساختمانی مغز: مطالعات تصویربرداری نشانگر کاهش حجم هیپوکامپ و فعالیت کمتر قشر پیشپیشانی (PFC) در بیماران افسرده است که با دشواری در تنظیم هیجانی و عملکردهای شناختی تداخل دارد.
۳.۲. عوامل روانی
-
مدل شناختی بک (Beck, 1967): معتقد است تفکر منفی و باورهای ناکارآمد دربارۀ خود، جهان و آینده («سهگانه منفی») مستعدکننده اصلی MDD هستند.
-
خودکارسازی منفی (Automatic Negative Thoughts): بیماران مبتلا مکرراً اطلاعات محیطی را با چشماندازی منفی تفسیر کرده و آن را بهعنوان شواهد بیکفایتی یا شکست در نظر میگیرند.
-
سبکهای مقابلهای ناکارآمد: نظیر اجتناب هیجانی یا پرخوری هیجانی که در مواجهه با استرسهای مزمن، باعث تشدید خلق افسرده میشوند.
۳.۳. عوامل اجتماعی
-
استرسهای زندگی: رویدادهای آسیبزا مانند طلاق مزمن، از دست دادن شغل، فقر اقتصادی یا از دستدادن نزدیکان، ریسک بروز اپیزودهای افسردگی را بهطور معنادار افزایش میدهند (Brown & Harris, 2017).
-
حمایت اجتماعی ناکافی: انزوای اجتماعی یا کمبود روابط حمایتی، بهعنوان عامل تشدیدکنندۀ افسردگی عمل کرده و موجب تداوم یا مزمنشدن علائم میشود.
-
آسیبهای دوران کودکی: تجربۀ سوءاستفاده یا بیتوجهی در کودکی و نوجوانی تغییراتی طولانیمدت در تنظیم دستگاه استرس ایجاد میکند که مستعدکننده بروز MDD در بزرگسالی است.
۴. معیارهای تشخیصی (DSM-5)
برای تشخیص MDD بر مبنای DSM-5، وجود معیارهای زیر ضروری است:
۱. حضور دستکم پنج مورد از نشانههای زیر (طی یک دوره دوهفتهای) که نشانه تغییر قابلتوجه در عملکرد قبلی فرد باشند؛ حداقل یکی از نشانههای زیر باید «خلق افسرده» یا «بیلذتی» باشد:
۱. خلق افسرده تقریباً در تمام روز، تقریباً هر روز (گزارش خود فرد یا مشاهده شواهد عینی).
۲. کاهش قابلتوجه علاقه یا لذت در فعالیتهایی که قبلاً برای فرد لذتبخش بودهاند (بیلذتی).
۳. تغییر وزن قابلملاحظه بدون تلاش رژیمی (±۵ درصد در یک ماه) یا اختلال در اشتها.
۴. بیخوابی یا پرخوابی تقریباً هر روز.
۵. بیقراری یا کندی روانی–حرکتی تقریباً هر روز (مشاهدهشده توسط دیگران).
۶. کاهش انرژی یا خستگی مفرط تقریباً هر روز.
۷. احساس بیارزشی یا گناه مفرط / نامتناسب تقریباً هر روز (ممکن است هذیانی باشد).
۸. کاهش توانایی در تفکر یا تمرکز، یا دودلی در تصمیمگیری تقریباً هر روز.
۹. افکار مکرر راجع به مرگ یا خودکشی؛ ایده مکرر خودکشی بدون طرح مشخص، برنامه یا اقدام خودکشی.
۲. این نشانهها موجب ناراحتی بالینی قابلتوجه یا اختلال در فعالیت اجتماعی، شغلی یا سایر حوزههای حیاتی زندگی میشوند.
۳. علائم قابلتوجیه نباشند توسط اثرات مستقیم مواد (دارو یا سم) یا یک وضعیت پزشکی دیگر.
۴. اپیزود شیدایی یا هیپومانیا قبلی رخ نداده باشد؛ در غیر این صورت تشخیص باید به «اختلال دو قطبی» تغییر یابد.
توجه:
در صورتی که اپیزود دپرسیو در دوره پس از زایمان روی دهد، میتوان آن را در زیرمجموعۀ «اختلال افسردگی پس از زایمان با ویژگیهای روانپریشی» طبقهبندی کرد، اما معیارهای اصلی تشخیص همچنان بر اساس نشانههای فوق تعیین میشود.
۵. تظاهرات بالینی: نشانهها و علائم
بازنمایی دقیق نشانهها و شدت آنها برای افتراق MDD از سایر اختلالات ضروری است.
۵.۱. نشانههای اصلی (Core Symptoms)
-
خلق افسرده (Depressed Mood): احساس مداوم ناامیدی، غمگینی یا پوچی که تقریباً هر روز در طی حداقل دو هفته پایدار است. این احساس ممکن است بهصورت شکایت فردی یا مشاهده معیارهای عینی (چهرۀ گرفته، کاهش تماس چشمی) بیان شود.
-
بیلذتی (Anhedonia): فقدان یا کاهش چشمگیر علاقه به فعالیتهایی که پیشتر برای فرد لذتبخش بود، مثلاً عدم اشتیاق به فعالیتهای اجتماعی، سرگرمیهای مورد علاقه یا کار حرفهای.
۵.۲. نشانههای همراه (Associated Features)
-
اختلالات خواب (Sleep Disturbances):
-
بیخوابی اولیه (Initial Insomnia): دشواری در بهخوابرفتن.
-
بیخوابی میانی (Middle Insomnia): بیدار شدن مکرر در طول شب.
-
بیخوابی انتهایی (Terminal Insomnia): بیداری زودهنگام قبل از ساعت معمول.
-
پرخوابی (Hypersomnia): تمایل مکرر به خواب در طول روز، بیشتر در بیماران جوانتر.
-
-
اختلال انرژی (Fatigue / Loss of Energy): احساس مداوم و طاقتفرسا خستگی، نیاز به خواب پیوسته و عدم توانایی در انجام وظایف روزمره.
-
تغییرات اشتها و وزن (Appetite / Weight Changes):
-
کاهش اشتها منجر به کاهش بیش از ۵ درصد وزن بدن در یک ماه.
-
یا بالعکس، پرخوری هیجانی منجر به افزایش وزن چشمگیر.
-
-
بیقراری یا کندی روانی–حرکتی (Psychomotor Agitation / Retardation):
-
بیقراری: حرکات ناخودآگاه تند و پرخاشگرانه یا تکانهای غیرارادی.
-
کندی روانی–حرکتی: کاهش سرعت گفتار، حرکت و کندی واکنشهای ذهنی که از محیط قابلمشاهده است.
-
-
کاهش تمرکز و ناتوانی در تصمیمگیری (Impaired Concentration / Indecisiveness): دشواری در تمرکز روی وظایف حداقلی، فراموشی مکرر، یا تحلیل ناتوان بین گزینهها حتی برای تصمیمهای پیشپاافتاده.
-
احساس بیارزشی یا گناه (Worthlessness / Excessive Guilt): انتقاد شدید از خود یا احساس بیفایده بودن؛ گاهی این احساس میتواند شامل هذیانهای گناهآلود نیز باشد.
-
افکار مرتبط با مرگ یا خودکشی (Suicidal Ideation):
-
تفکرات مکرر دربارۀ مرگ یا پایان زندگی، افکار مکرر خودکشی بدون طرح مشخص، یا اقدام/برنامهریزی برای خودکشی.
-
۵.۳. شدت و فراوانی (Severity & Frequency)
جداسازی شدت نشانهها برای تعیین شدت اختلال و انتخاب مداخلۀ مناسب اهمیت راهبردی دارد:
شدت (Severity) | ویژگی | فراوانی (Frequency) |
---|---|---|
خفیف (Mild) | ۵–۶ نشانه با شدت خفیف | گاهبهگاه (گاهی اوقات) |
متوسط (Moderate) | ۷–۸ نشانه با شدت متوسط | بیشتر روزها |
شدید (Severe) | ≥ ۹ نشانه با شدت بالا | تقریباً هر روز |
برای اطمینان از صحت این دستهبندی، استفاده از ابزارهای استاندارد (HD RS یا B DI-II) ضروری است تا تصمیم درمانی بر مبنای یافتههای روانسنجی اتخاذ شود.
۶. ارزیابی و ابزارهای تشخیصی
معاینه جامع بالینی و بهرهگیری از ابزارهای اعتبارسنجیشده ضامن تشخیص دقیق و تنظیم برنامه درمانی بهینه برای بیماران مبتلا به MDD است.
۶.۱. مصاحبه بالینی ساختاریافته
۱. SCID-5 (Structured Clinical Interview for DSM-5 Disorders):
-
مدت زمان: حدود ۴۵–۶۰ دقیقه.
-
ویژگی: استاندارد طلایی تشخیص اختلالات روانی مبتنی بر DSM-5؛ ضریب پایایی و اعتبار بالینی بسیار قوی (First و همکاران، ۲۰۱۵).
-
کاربرد: مناسب برای ارزیابی دقیق در مراکز بالینی تخصصی و پژوهشهای بالینی.
۲. MINI (Mini International Neuropsychiatric Interview):
-
مدت زمان: حدود ۱۵–۲۰ دقیقه.
-
ویژگی: فرم فشردهشده برای غربالگری چند اختلال روانی (شامل افسردگی، اضطراب، اختلالات مصرف مواد و غیره)؛ اعتبار قابلقبولی دارد (Lecrubier و همکاران، ۱۹۹۷).
-
کاربرد: مناسب برای مراکز درمانی عمومی، مطالعات اپیدمیولوژیک و بررسیهای سریع بالینی.
۶.۲. پرسشنامههای خودگزارشی
۱. BDI-II (Beck Depression Inventory – Second Edition):
-
سؤالات: ۲۱ سؤال چندگزینهای.
-
زمان تکمیل: حدود ۵–۱۰ دقیقه.
-
میزان اعتبار: کاربرد وسیع در پژوهشهای بالینی و اپیدمیولوژیک برای ارزیابی شدت افسردگی (Beck و همکاران، ۱۹۹۶).
۲. HDRS / HAM-D (Hamilton Depression Rating Scale):
-
سؤالات: ۱۷ سؤال که توسط مصاحبهگر پرسیده میشود.
-
زمان مصاحبه: حدود ۱۵ دقیقه.
-
کاربرد: استاندارد طلایی ارزیابی شدت افسردگی در محیطهای درمانی و پژوهشی (Hamilton، ۱۹۶۰).
۳. CES-D (Center for Epidemiologic Studies Depression Scale):
-
سؤالات: ۲۰ سؤال خودگزارش.
-
زمان تکمیل: حدود ۵–۱۰ دقیقه.
-
کاربرد: مناسب برای مطالعات جمعیتی و پروژههای سلامت روان عمومی (Radloff، ۱۹۷۷).
۶.۳. ابزارهای تکمیلی (اختیاری)
۱. MMPI-2 (Minnesota Multiphasic Personality Inventory – Second Edition):
-
مقیاس افسردگی (Scale 2): برای تمایز نشانههای افسردگی از اختلالات شخصیت یا روانپریشی که میتواند ظاهراً مشابه افسردگی باشد، کاربرد دارد (Graham، ۲۰۱۱).
-
زمان تکمیل: تقریباً ۶۰–۹۰ دقیقه.
۲. PHQ-9 (Patient Health Questionnaire – 9 Items):
-
سؤالات: ۹ سؤال مختصر.
-
زمان تکمیل: حدود ۵ دقیقه.
-
کاربرد: ابزاری برای غربالگری و پیگیری روند درمان در مراکز مراقبتهای اولیه؛ مهارت در شناسایی ضعفهای خلقی و پایش پاسخ به درمان (Kroenke و همکاران، ۲۰۰۱).
نکته کاربردی:
در فضای بالینی با محدودیت زمانی، میتوان ابتدا از PHQ-9 یا CES-D برای غربالگری اولیه استفاده و در صورت مثبت بودن نتیجه، برای ارزیابی جامعتر از SCID-5 یا HDRS بهره گرفت.
۷. تشخیص افتراقی
به دلیل وجود نشانههای مشترک بین MDD و برخی اختلالات روانی یا برخی وضعیتهای پزشکی، تشخیص افتراقی دقیق حیاتی است. جدول زیر چکیدهای از مهمترین تشخیصهای افتراقی را ارائه میدهد:
اختلال / وضعیت پزشکی | نشانههای مشترک | عوامل افتراقدهنده |
---|---|---|
افسردگی دوقطبی (Bipolar I / II) | خلق افسرده، کاهش لذت، اختلال خواب | سابقۀ دورههای مانیا (Bipolar I) یا هیپومانیا (Bipolar II) |
اختلال اضطراب فراگیر (GAD) | اضطراب مزمن، خستگی، اختلال خواب | تمرکز عمده بر اضطراب درباره مسائل روزمره؛ خلق افسرده مبتنی کمتر بارز |
کمکاری تیروئید (Hypothyroidism) | خستگی، افسردگی ظاهری، افزایش وزن | نتایج آزمایش TSH ↑ و T4 ↓ |
اختلال کمتوجهی-بیشفعالی (ADHD) | اختلال تمرکز، بیتوجهی، کاهش انگیزه | تاریخچۀ شروع نشانهها پیش از ۱۲ سالگی؛ خلق افسرده بهصورت مزمن کمتر دیده میشود |
سوءمصرف مواد (Substance Use Disorder) | بیخوابی یا پرخوابی، تغییرات خلق | سابقۀ مصرف یا علائم ترک مشخص؛ ترکیب دارویی؛ الگوی مصرف شفاف |
اختلال خواب (Insomnia Disorder) | بیخوابی، خستگی، اختلال انرژی | فقدان خلق افسرده یا بیلذتی مداوم؛ تمرکز صرف بر مسائل خواب |
افسردگی مداوم (Persistent Depressive – Dysthymia) | خلق افسرده کمشدت (مزمن)، خستگی | دوره طولانیتر از دو سال با نشانههای خفیفتر؛ تعداد نشانهها معمولاً کمتر |
در هنگام ارزیابی افتراقی، مصاحبه بالینی دقیق و کاربرد آزمونهای تکمیلی آزمایشگاهی (مانند بررسی عملکرد تیروئید) برای رد وضعیتهای جسمانی یا سوءمصرف دارو/مواد اهمیت فوقالعاده دارد.
۸. کوموربیدیتی (اختلالات همراه)
وجود اختلالات همزمان (کوموربیدیتی) تأثیر بسزایی بر مسیر درمان و پیشآگهی MDD دارد. شایعترین اختلالات همراه عبارتند از:
۱. اختلالات اضطرابی (Anxiety Disorders):
-
تقریباً ۵۰ درصد بیماران مبتلا به MDD، همزمان یک یا چند اختلال اضطرابی (مانند GAD، اختلال هراس یا اضطراب اجتماعی) را تجربه میکنند (Kessler و همکاران، ۲۰۰۳).
-
این همپوشانی سبب پیچیدگی بیشتر درمان شده و اغلب نیازمند ترکیب دارویی و رواندرمانی برای هر دو اختلال است.
۲. سوءمصرف مواد (Substance Use Disorders):
-
۳۰–۴۰ درصد بیماران MDD تجربه سوءمصرف الکل یا مواد مخدر را گزارش کردهاند، غالباً در راستای خوددرمانی علائم افسردگی (Grant و همکاران، ۲۰۱۵).
-
سوءمصرف مداوم میتواند درمان افسردگی را مختل کرده و احتمال عود مکرر را افزایش دهد؛ بنابراین مداخله همزمان در مصرف مواد و افسردگی ضروری است.
۳. اختلالات جسمانی مزمن:
-
فشار خون بالا، بیماریهای قلبی–عروقی، دیابت نوع ۲ و بیماریهای التهاب مزمن (مانند آرتریت روماتوئید) با شیوع بیشتری در افراد افسرده مشاهده میشوند (Simon و همکاران، ۲۰۰۶).
-
مدیریت همزمان شرایط جسمانی و اختلال خلقی به تدوین یک برنامۀ درمانی جامع منجر خواهد شد که اثرات متقابل این دو حوزه را در نظر میگیرد.
نکته بالینی:
در ارزیابی بیماران مبتلا به MDD باید بهدقت دربارۀ سابقۀ بیماریهای جسمانی، مصرف فعلی یا گذشته مواد و داروها و نشانههای اضطراب سوال شود تا برنامه درمانی با دیدی جامع تدوین شود.
۹. سیر بالینی و پیشآگهی
شناخت مسیر طبیعی اپیزود MDD و عوامل تأثیرگذار بر پیشآگهی به تصمیمگیری درمانی و پیشگیری از عود کمک میکند.
۹.۱. مسیر طبیعی بدون درمان
-
مدت متوسط اپیزود افسردگی: بین ۶ تا ۱۲ ماه (Whiteford و همکاران، ۲۰۱۳).
-
احتمال بهبودی خودبهخودی: تقریباً ۵۰ درصد بیماران در عرض ۶ ماه بهبودی نسبی را تجربه میکنند، اما ۲۰–۳۰ درصد موارد به اپیزودهای مزمن (>۲ سال) یا عودهای متناوب مبتلا میشوند.
۹.۲. عوامل پیشآگهی مثبت
-
آغاز اپیزود در سنین بزرگسالگی بالاتر (>۲۵ سال): افرادی که نخستین اپیزود MDD را در بزرگسالی سپری میکنند، معمولاً سیر درمانی بهتری نسبت به نوجوانان یا بلوغافتادگان اولیه دارند.
-
پاسخ سریع به درمان اولیه: واکنش مثبت به اولین مداخله درمانی، خواه دارویی یا رواندرمانی، نشانگر پیشآگهی مطلوبی است.
-
حمایت اجتماعی مؤثر: شبکه حمایتی قوی (خانواده، دوستان، گروههای حمایتی) تأثیر بسزایی در بهبود و بازگشت به زندگی عادی دارد.
-
نبود سابقه اپیزودهای متعدد: افرادی که پیش از این تجربه اپیزود افسردگی را نداشتهاند، معمولاً پاسخ بهتری به درمان نشان میدهند.
۹.۳. عوامل پیشآگهی نامطلوب
-
شروع اپیزود در کودکی یا دوران نوجوانی (<۱۸ سال): این افراد معمولاً دوره خواب طولانیتری نیاز دارند و ریسک عود یا مقاومت به درمان در آنها افزایش مییابد.
-
سابقۀ خانوادگی افسردگی مقاوم به درمان: میتواند نشاندهندۀ وجود الگوی ژنتیکی یا محیط خانوادگی ناسازگار برای مقابله با افسردگی باشد.
-
کوموربیدیتی متعدد: وجود اختلالات اضطرابی یا سوءمصرف مواد، مسیر درمان را پیچیدهتر کرده و احتمال عود را بالا میبرد.
-
فشارهای استرسزای مستمر: مشکلات مالی یا تنشهای خانوادگی پیوسته میتواند نقطۀ شروع یا عامل تداوم علائم افسردگی باشد.
۹.۴. جدول زمانبندی نمونه (Timeline)
روز ۰ | تشخیص اولیه و آغاز ارزیابی | مصاحبه ساختاریافته (SCID-5) و تکمیل BDI-II
هفته ۱–۴ | شروع درمان دارویی و جلسات رواندرمانی (CBT) | پایش اولیه عوارض دارویی و پاسخ به رواندرمانی
ماه ۲ | ارزیابی اولین پاسخ به درمان | تکمیل BDI-II و PHQ-9 جهت ارزیابی شدت علائم
ماه ۳ | تعدیل برنامه درمانی | تنظیم دوز دارو یا تغییر شیوه رواندرمانی بر اساس پاسخ بالینی
ماه ۶ | ارزیابی میانی | تکمیل HDRS-17 و بررسی تثبیت بهبودی یا علائم عود
ماه ۹ | بازبینی جامع درمان | تصمیمگیری درباره ادامه یا قطع درمان دارویی
ماه ۱۲ | ارزیابی نهایی | بررسی وضعیت بالینی فعلی و تدوین برنامه پیشگیری از عود
۱۰. رویکردهای درمانی
برای MDD، شواهد علمی نشان میدهد که تلفیق مداخلات دارویی و رواندرمانی بهترین نتایج را در پی دارد. در ادامه به تفصیل هر رویکرد پرداخته شده است:
۱۰.۱. درمان دارویی (Pharmacotherapy)
۱. مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs):
-
فلوکستین (Fluoxetine): دوز آغازین ۲۰ میلیگرم روزانه؛ قابل افزایش تا ۴۰–۶۰ میلیگرم در صورت نیاز. در هفتههای اول ممکن است تشدید کوتاهمدت اضطراب مشاهده شود.
-
سرترالین (Sertraline): دوز آغازین ۵۰ میلیگرم روزانه؛ قابل افزایش تا ۱۰۰–۲۰۰ میلیگرم بسته به تحمل و پاسخ بالینی.
-
پاروکستین (Paroxetine): دوز آغازین ۲۰ میلیگرم روزانه؛ ممکن است موجب عوارض جانبی خوابآلودگی یا سردرد شود.
۲. مهارکنندههای بازجذب سروتونین–نوراپینفرین (SNRIs):
-
ونلافاکسین (Venlafaxine): دوز آغازین ۷۵ میلیگرم (تقسیمشده صبح و عصر)؛ قابل افزایش تا ۱۵۰–۲۲۵ میلیگرم. کنترل منظم فشار خون بهدلیل احتمال افزایش فشار ضروری است.
-
دولوکستین (Duloxetine): دوز آغازین ۳۰ میلیگرم روزانه؛ افزایش تا ۶۰ میلیگرم بسته به پاسخ بالینی؛ مناسب برای بیمارانی که همراه با افسردگی درد مزمن نیز دارند.
۳. داروهای سهحلقهای (TCAs):
-
آمیتریپتیلین (Amitriptyline): دوز آغازین ۲۵ میلیگرم در شب؛ قابل افزایش تدریجی تا ۱۵۰ میلیگرم. عوارض جانبی عمدتاً شامل خشکی دهان، یبوست و خوابآلودگی است.
-
نورتریپتیلین (Nortriptyline): دوز آغازین ۲۵ میلیگرم در شب؛ قابل ارتقا تا ۷۵ میلیگرم. نسبت به آمیتریپتیلین تحمل بالاتری دارد و عوارض آنتیکولینرژیک کمتری ایجاد میکند.
۴. مهارکنندههای مونوآمینواکسیداز (MAOIs):
-
فنلزین (Phenelzine): دوز آغازین ۱۵ میلیگرم سه بار در روز پس از غذا؛ به مرور قابل افزایش. نیازمند رعایت رژیم غذایی فاقد تیرامین برای اجتناب از بحرانهای هایپرتانسیون است.
-
ایزوکاریبازید (Isocarboxazid): دارای پروفایل عوارض مشابه فنلزین؛ محدودیتهای غذایی و تداخلات دارویی بیشتر سبب کاربرد کمتر آن شده است.
۵. ضدافسردگیهای دیگر:
-
بپروپیون (Bupropion): دوز آغازین ۱۵۰ میلیگرم روزانه یا ۱۰۰ میلیگرم دو بار در روز؛ محرک الگوی انتقالدهندههای دوپامینرژیک و مناسب برای بیمارانی که از خستگی مفرط یا کاهش میل جنسی رنج میبرند.
-
میرازاپین (Mirtazapine): دوز آغازین ۱۵ میلیگرم شبها؛ مناسب برای بیمارانی که همزمان با افسردگی، اختلال خواب و کاهش اشتها دارند؛ بهعلت اثر افزایشی بر اشتها میتواند به افزایش وزن منجر شود.
۶. راهنمایی کلی خطمشی دارویی:
-
طول دوره درمان دارویی حداقل ۶–۹ ماه پس از فروکش نسبی علائم است تا از خطر عود پیشگیری شود.
-
بیماران با سابقۀ اپیزودهای مکرر یا دیررس میبایست درمان دارویی را تا حداقل ۲ سال ادامه دهند.
-
پایش مستمر عوارض جانبی (وزن بدن، عملکرد جنسی، چککردن فشار خون) و تنظیم دوز بر اساس پاسخ بالینی تأثیر بسزایی در ارتقای موفقیت درمانی دارد.
-
انتخاب دارو باید بر اساس پروفایل عارضه، ترجیحات بیمار و وجود یا عدم وجود شرایط همزمان (مانند درد مزمن یا اختلالات خواب) صورت گیرد.
۱۰.۲. رواندرمانی (Psychotherapy)
۱. رفتاردرمانی شناختی (Cognitive-Behavioral Therapy – CBT):
-
تعداد جلسات: حدود ۱۲–۲۰ جلسه هفتگی، هر جلسه ۴۵–۶۰ دقیقه.
-
محتوا: شناسایی و اصلاح الگوهای تفکر منفی، آموزش تکنیکهای مقابله با استرس و توسعه مهارتهای حل مسئله.
-
شواهد اثربخشی: متاآنالیزها نشان میدهد CBT در کاهش علائم افسردگی مؤثر است و ترکیب آن با درمان دارویی اثربخشی را بهطور معنا داری افزایش میدهد (Butler و همکاران، ۲۰۰۶).
۲. رفتاردرمانی میانفردی (Interpersonal Psychotherapy – IPT):
-
تعداد جلسات: ۱۰–۱۵ جلسه هفتگی، هر جلسه ۴۵–۶۰ دقیقه.
-
تمرکز: بهبود مهارتهای بینفردی، کاهش تعارضات میانفردی و افزایش سطح حمایت اجتماعی.
-
کاربرد: بهویژه در اپیزودهای افسردگی مرتبط با تغییر نقشها (ازدواج، والدگری، از دست دادن عزیز) مؤثر است.
۳. رواندرمانی پویشی (Psychodynamic Therapy):
-
تعداد جلسات: حداقل ۱۲–۲۰ جلسه؛ در موارد مزمن یا شخصیتهای پیچیده ممکن است تا ۴۰ جلسه یا بیشتر نیاز باشد.
-
محتوا: کشف تعارضهای ناخودآگاه و بررسی ساختارهای شخصیتی که ممکن است به تداوم افسردگی دامن بزنند.
-
مناسبت: برای افرادی که تاریخچۀ روانکاوینشده یا پویاییهای خانواده پیچیده دارند، کاربرد دارد.
۴. تحریک مغناطیسی فراجمجمهای (Repetitive Transcranial Magnetic Stimulation – rTMS):
-
جلسات: معمولاً ۲۰–۳۰ جلسه متوالی (هر روز یا پنجشنبه/شنبه)، هر جلسه حدود ۳۰ دقیقه.
-
مکانیزم: تحریک الکتریکی بخش قشر پیشپیشانی چپ (Left DLPFC) بهمنظور تنظیم فعالیت عصبی.
-
کاربرد: برای بیماران مقاوم به درمان دارویی؛ مطالعات نشان میدهد پاسخدهی تا ۵۰–۶۰ درصد در این گروه افزایش مییابد (O’Reardon و همکاران، ۲۰۰۷).
-
الکتروشوک درمانی (Electroconvulsive Therapy – ECT):
-
جلسات: معمولاً ۶–۱۲ جلسه، دو تا سه بار در هفته.
-
کاربرد: در اپیزودهای افسردگی بسیار شدید، خودکشی مکرر یا همراه روانپریشی؛ اثربخشی بالای بیش از ۷۰ درصد در موارد مقاوم به درمان دارویی دارد (UK ECT Review Group, ۲۰۰۳).
-
توصیه راهبردی:
در موارد افسردگی متوسط تا شدید، ترکیب SSRI (مانند فلوکستین) با CBT یا IPT اثربخشی بیشتری نسبت به هر یک بهتنهایی دارد (سطح شواهد A).
۱۱. نکات کاربردی برای مراجعان و خانوادهها
-
تأکید بر قابلیت درمان افسردگی اساسی: تشخیص و آغاز درمان زودهنگام میتواند از تشدید عوارض روانی و اجتماعی جلوگیری کند.
-
نقش حمایت خانوادگی: حضور فعال خانواده یا گروه حمایتی در جلسات رواندرمانی، انگیزۀ مراجع را برای پیگیری درمان افزایش میدهد.
-
تعهد به درمان دارویی: داروهای ضدافسردگی معمولاً چندین هفته زمان میبرند تا کارآمدی کامل خود را نشان دهند؛ قطع زودرس یا عدم پایبندی به دوز تجویزی میتواند موجب بازگشت علائم شود.
-
اصلاح سبک زندگی: ورزش هوازی منظم (حداقل ۳۰ دقیقه در روز، پنج روز در هفته)، رعایت بهداشت خواب (۷–۸ ساعت خواب شبانه) و تغذیه متعادل نقشی اساسی در پشتیبانی از روند درمان دارند.
-
شناسایی نشانههای خطر خودکشی: افکار مکرر درباره مرگ یا خودکشی، تهیه ابزار یا طرحریزی برای اقدام باید فوراً به اطلاع روانپزشک برسد یا با خطوط اورژانس روانپزشکی (۱۴۷۰) تماس گرفته شود.
-
کسب مهارتهای مدیریت استرس: تکنیکهایی مانند تنفس دیافراگمی، آرامسازی پیشرونده و مدیتیشن میتواند کنترل هیجانات منفی را تسهیل کند.
-
انتخاب درمانگر مناسب: پیش از شروع جلسات رواندرمانی بررسی تخصص درمانگر در حوزه MDD (تجربه در CBT، IPT یا استفاده از آزمونهای روانسنجی) ضروری است تا برنامه درمانی براساس بهترین شواهد علمی تعیین شود.
۱۲. کیس کلینیکی (نمونۀ بالینی)
شرح مختصر:
– بیمار: خانم «فرزانه ج.»
– سن: ۳۲ سال
– شغل: معلم دبیرستان
شرح حالی از بیمار
فرزانه ج. در طول چهار ماه اخیر گزارش میدهد که بهطور پیوسته احساس خستگی مفرط دارد، علاقهاش به فعالیتهای اجتماعی و تعامل با دانشآموزان کاهش یافته و توجّه کافی برای انجام تکالیف شغلی ندارد. او با کاهش اشتها، کاهش وزن حدود پنج درصدی و بیخوابی شبانه مواجه شده است. احساس گناه مکرر دربارۀ ناکارآمدی در نقش معلم و مادر داشته و گهگاه افکاری درباره «بیمعنایی زندگی» به ذهنش خطور میکند، اما هیچ برنامۀ مشخصی برای اقدام به خودکشی ندارد.
معاینات و ارزیابیها
-
مصاحبه ساختاریافته SCID-5: مطابق با معیارهای DSM-5، حداقل پنج نشانهٔ افسردگی اساسی احراز شد.
-
آزمونهای آزمایشگاهی: عملکرد تیروئید (TSH و T4) در محدوده نرمال قرار داشت.
-
ابزارهای ارزیابی شدت افسردگی:
-
BDI-II: نمرۀ ابتدایی ۳۰ (شدت بالا)
-
HDRS-17: نمره ۲۰ (شدت زیاد)
-
تشخیص
بر اساس ترکیب یافتههای مصاحبه و نتایج پرسشنامهها، تشخیص «افسردگی اساسی با شدت بالا» تأیید گردید.
برنامۀ درمانی و پیشرفت
-
درمان دارویی:
-
آغاز مصرف فلوکستین ۲۰ میلیگرم روزانه (قابل افزایش تا ۴۰ میلیگرم بر مبنای پاسخ).
-
-
رواندرمانی:
-
۱۲ جلسه رفتاردرمانی شناختی (CBT) بهصورت هفتگی، هر جلسه ۵۰ دقیقه.
-
هدف: شناسایی و تغییر الگوهای تفکر منفی هستهای و آموزش تکنیکهای مقابله با استرس مزمن.
-
-
پایش نتایج:
-
پس از ۶ هفته: نمرۀ BDI-II از ۳۰ به ۱۸ کاهش یافت (شدت متوسط).
-
پس از ۱۲ هفته: نمرۀ HDRS از ۲۰ به ۸ کاهش یافت (شدت خفیف)؛ علائم خودکشی برطرف شد و خلق بهبود یافت.
-
-
پیگیری بلندمدت:
-
ادامه درمان دارویی حداقل تا پایان ۹ ماه پس از فروکش اولیه علائم.
-
جلسات ماهانه برای پایش احتمال عود و تنظیم دوز دارو ادامه یافت.
-
نتیجهگیری بالینی:
در پایان دوازده هفتۀ نخست، فرزانه ج. بهبودی قابلتوجهی را در بهبود خلق و کاهش علائم فیزیکی تجربه کرد و توانست به تدریج فعالیتهای اجتماعی را از سر گیرد. براساس پروتوکول درمانی، داروی ضدافسردگی تا شش ماه پس از بهبودی کامل ادامه یافت تا خطر عود به حداقل برسد.